پژوهشگاه علوم وحیانی معارجدوفصلنامه علمی پژوهشی حکمت اسرا2383-291613220220220نیاز انسان به تخصصهای علمی و معرفتی در فهم لایه های باطنی و عمیق قرآننیاز انسان به تخصصهای علمی و معرفتی در فهم لایه های باطنی و عمیق قرآن535155415FAحسن رمضانیاستاد سطح عالی حوزه علمیه قم و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامیJournal Article20220813چگونگی فهم و تفسیر قرآن و نیز میزان فهم انسانها از این کتاب الهی، همواره برای قرآنپژوهان دغدغهای جدی بوده است. یکی از این مسائل، بررسی ضرورت یا عدم ضرورت تخصصهای علمی و معرفتی در فهم عمیق و کامل قرآن کریم است. مسئله این مقاله آن است که آیا برای فهم کامل قرآن ـ خصوصا لایه های باطنی و عمیق آن ـ به تخصصهای علمی و معرفتی نیاز هست یا نه؟ ادعای مقاله آن است که فهم و تفسیر این کتاب مقدس در سطوح مختلفی امکانپذیر است و انسانها متناسب با مراتب علمی و عرفانی مختلفی که دارند، در فهم معارف قرآن نیز مختلفاند. از سوی دیگر، بسیاری از مفاهیم و آیات قرآنی تنها با تفسیرهای ظاهری تبیینپذیر نیست بلکه میبایست با بهرهگیری از تخصصهای علمی و شهودهای باطنی به فهم عمیقتری از آنها دست یازید. در آیات قرآنی به چهار مرتبۀ «هُدًى لِّلنَّاسِ»، «مَا یعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ»، «هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ» و «لَّا یمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ» اشاره شده است که با چهار مرتبۀ فهم قرآن در روایات پیشوایان معصوم (ع)، یعنی مرتبه ظهر، مرتبه بطن، مرتبه حدّ و مرتبه مطّلع قابل تطبیق است؛ نیز در برخی روایتها چهار وجه «عبارات»، «اشارات»، «لطائف» و «حدائق» برای قرآن در نظر گرفته شده است که عبارت به ظاهر قرآن، اشارت به باطن قرآن، لطائف به حدّ قرآن و حقائق نیز به مطّلع قرآن تطبیق میکند. نتیجه اینکه با توجه به وجود مراتب چهارگانه در فهم قرآن کریم، برای فهم کامل مراتب این کتاب مقدس، تجهیز به تخصصهای علمی و معرفتی ضرورت دارد.چگونگی فهم و تفسیر قرآن و نیز میزان فهم انسانها از این کتاب الهی، همواره برای قرآنپژوهان دغدغهای جدی بوده است. یکی از این مسائل، بررسی ضرورت یا عدم ضرورت تخصصهای علمی و معرفتی در فهم عمیق و کامل قرآن کریم است. مسئله این مقاله آن است که آیا برای فهم کامل قرآن ـ خصوصا لایه های باطنی و عمیق آن ـ به تخصصهای علمی و معرفتی نیاز هست یا نه؟ ادعای مقاله آن است که فهم و تفسیر این کتاب مقدس در سطوح مختلفی امکانپذیر است و انسانها متناسب با مراتب علمی و عرفانی مختلفی که دارند، در فهم معارف قرآن نیز مختلفاند. از سوی دیگر، بسیاری از مفاهیم و آیات قرآنی تنها با تفسیرهای ظاهری تبیینپذیر نیست بلکه میبایست با بهرهگیری از تخصصهای علمی و شهودهای باطنی به فهم عمیقتری از آنها دست یازید. در آیات قرآنی به چهار مرتبۀ «هُدًى لِّلنَّاسِ»، «مَا یعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ»، «هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ» و «لَّا یمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ» اشاره شده است که با چهار مرتبۀ فهم قرآن در روایات پیشوایان معصوم (ع)، یعنی مرتبه ظهر، مرتبه بطن، مرتبه حدّ و مرتبه مطّلع قابل تطبیق است؛ نیز در برخی روایتها چهار وجه «عبارات»، «اشارات»، «لطائف» و «حدائق» برای قرآن در نظر گرفته شده است که عبارت به ظاهر قرآن، اشارت به باطن قرآن، لطائف به حدّ قرآن و حقائق نیز به مطّلع قرآن تطبیق میکند. نتیجه اینکه با توجه به وجود مراتب چهارگانه در فهم قرآن کریم، برای فهم کامل مراتب این کتاب مقدس، تجهیز به تخصصهای علمی و معرفتی ضرورت دارد.https://hikmat.isramags.ir/article_155415_e0ef3898f2324498c215ecfd069a0a71.pdfپژوهشگاه علوم وحیانی معارجدوفصلنامه علمی پژوهشی حکمت اسرا2383-291613220220220Reflection of one soul in the mirror of forces; A new look at the nature of the powers of the soulبازتاب احدی نفس در آینۀ قوا؛ نگاهی نو به ماهیت قوای نفس3562155416FAمحمد خلقیدانشجوی دکتری فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه قمحبیب الله دانش شهرکیاستادیار فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه قمعباس حبیبزادهدانشیار گروه علوم تربیتی دانشگاه قمJournal Article20220414Man performs his actions by his powers. In fact, the forces underlie the performance of his actions. These assets are common to plants and animals in some respects and different in others.Thus, human beings manifest actions that plants and animals also have the ability to realize; It also has activities that are unique to it and that plants and animals do not have the power to do.<br /><br />The sages have explained the innate abilities of man under the title of "human powers". But this expression has the drawbacks of "overlap of powers", "pluralism approach" and "incompleteness". The present article, after explaining the current system and resolving the above-mentioned problems, has reconstructed the system of human innate powers based on Mulla Sadra's principles, in order to gain an understanding of his abilities.<br /><br />The result is that human beings have eight innate abilities from the beginning of their creation, which increase the power of these powers with the intensification of the soul. These capabilities are: Ability (1) Absorption (2) Repulsion (3) Growth and Development (4) Understanding (5) Analysis (6) Maintenance and control (7) Composition and abstraction (8) Verdict To make and decide.انسان توسط قوا افعال خود را انجام میدهد. در واقع، قوا زمینهساز انجامِ افعالِ وی هستند. این داراییها در جنبههایی با نباتات و حیوانات، مشترک و در جنبههای دیگر متفاوت هستند. پس انسان افعالی از خود بروز میدهد که نباتات و حیوانات نیز توانایی تحقق آن افعال را دارند؛ همچنین فعالیتهایی دارد که مختص خود اوست و نبات و حیوان قدرت بر انجام آن را ندارد.<br /><br />حکما تواناییهای ذاتی انسان را تحت عنوان «قوای انسان» تبیین نمودهاند. اما این بیان دارای اشکالات «همپوشانی قوا»، «رویکرد کثرتگرایی» و «عدم جامعیت» میباشد. نوشتار حاضر پس از تقریر دستگاه رایج و رفع اشکالات مذکور، بر اساس مبانی ملاصدرا به بازسازی دستگاه قوای ذاتی انسان پرداخته است تا بتوان به شناخت تواناییهای او دست یافت. <br /><br />نتیجه اینکه انسان از بدو خلقتش دارای هشت توانایی ذاتی است که با اشتداد وجودی نفس، قدرت این قوا افزایش مییابد. این توانمندیها عبارتند از: توانایی (1)جذب (2)دفع (3)رشد و توسعه (4)فهم و درک (5)تجزیه و ترکیب (6)نگهداری و کنترل (7)انشاء و انتزاع (8) حکم کردن و تصمیم گرفتن.https://hikmat.isramags.ir/article_155416_b7e302ca46eca8b152a3f5adc9142aad.pdfپژوهشگاه علوم وحیانی معارجدوفصلنامه علمی پژوهشی حکمت اسرا2383-291613220220220The Impact of Gender Difference on Human Activity and Social Activity from the Perspective of Imamiyya and Wahhabism with the Focus on the Thoughts of Ayatollah Javadi Amoli and Benbazتاثیر تفاوت جنسیتی بر فعلیت انسانی و فعالیت اجتماعی از نظرگاه امامیه و وهابیت با محوریت اندیشههای آیتالله جوادیآملی و بنباز6392155417FAفاطمه رئوفی تباردانشجوی دکتری فلسفه و کلام دانشگاه قممهدی فرمانیاناستادیار دانشگاه ادیان و مذاهب قمJournal Article20220520Gender differences classify the human race into two major classes, men and women. all the differences, men and women fall under the same category. Caused. Some consider being a man as a kind of human perfection and believe that a woman can not be considered a perfect human being due to her type of creation and gender, and her social activity is the only obstacle to the transcendence of man. In contrast, Islamic thinkers believe that the criterion in human value, piety, and both men and women can achieve human perfection, and society needs the presence of women. Both ideas have representatives in Islamic knowledge, but what is necessary is to determine the original Islamic view, and this will not be possible except by presenting these two views on verses and traditions. The purpose of this study is to investigate the effect of gender differences on human actuality and social activity from the perspective of Imamism and Wahhabism with the focus on the ideas of Ayatollah Javadi and Bonbaz, which has been written by the method of adaptation and analysis. Accordingly, Ibn Baz in Wahhabism is one of those who, believing in the lack of intellect and faith of women, make human actuality unresponsive and deter it from the presence of society under the pretext of mixing. Pious men and women can go through the stages of self-actualization without any discrimination. Social activity is also permissible for women, in accordance with Islamic limits, and in some cases, it is necessary.تفاوت جنسیتی،نوع انسان را به دو صنف بزرگ زن و مرد، تصنیف میکند.باوجودتمام اختلافها، زن و مرددرذیل نوعی واحد قرارمیگیرند،با این حال، اختلافهای وابسته به جنسیت، نگاه های متفاوتی را نسبت به فعلیت انسانی زن و فعالیت های اجتماعی او سبب شده. برخی، مرد بودن را نوعی کمال انسانی برشمرده و معتقدند زن به دلیل نوع خلقت و جنسیتش نمی تواند انسانی کامل به شمار رود و فعالیت اجتماعی او تنها مانعی درمقابل تعالی مرد است. در مقابل، اندیشمندان اسلامی معتقدند که ملاک در ارزش انسانی، تقواست و زن و مرد هر دو می توانند به کمالات انسانی دست یابند و اجتماع نیز به حضور زن، نیازمند است. هردواندیشه درمعرفت اسلامی، دارای نمایندگانی است؛اماآنچه ضرورت دارد، مشخص شدن نگاه اصیل اسلامی است و این مهم جز با عرضه این دو دیدگاه بر آیات و سنت ممکن نخواهد بود. هدف از این پژوهش، بررسی تاثیر تفاوت جنسیتی بر فعلیت انسانی و فعالیت اجتماعی از نظرگاه امامیه و وهابیت با محوریت اندیشههای آیتالله جوادیآملی و بنباز است که با روش تطبیق و تحلیل به نگارش درآمده است. براین اساس، بن باز دروهابیت ازجمله کسانی است که با اعتقاد به نقص عقل و ایمان زن،فعلیت انسانی اورا بیپاسخ قرار داده و به بهانه اختلاط، اوراازحضوردراجتماع بازمیدارد.درمقابل، آیتالله جوادی،مهمترین بعد انسان را روح میداند که جنسیت درآن معنا ندارد و زن و مردبا تقوا پیشگی میتوانند مراحل فعلیت خودرابدون هرگونه تبعیض،پشت سرگذارند.فعالیت اجتماعی نیز برای زن، بارعایت حدوداسلامی،جایز و در برخی موارد،ضروری است. این نگاه، افزون برمطابقت با عقل،برگرفته ازآیات قرآن و روایات است.https://hikmat.isramags.ir/article_155417_1263fc0107c8d291669f9473956881c5.pdfپژوهشگاه علوم وحیانی معارجدوفصلنامه علمی پژوهشی حکمت اسرا2383-291613220220220A comparative analytical study of the theory of visualization of actions Based on the views of Seyed Haidar Amoli and Mullah Hadi Sabzevariبررسی تطبیقی تحلیلی نظریه تجسم اعمال باتکیهبر دیدگاه سید حیدر آملی و ملا هادی سبزواری92125155418FAاحمد ولایتی یزدی منشدانشپژوه رشته تخصصی فلسفه و کلام اسلامی حوزه علمیه مشهد.محمدعلی وطن دوستاستادیار گروه فلسفه دانشگاه فردوسی مشهد0000-0002-7985-1654Journal Article20220427The issue of the incarnation of deeds is one of the most important issues regarding the resurrection, which has been mentioned and emphasized in religious teachings and has been discussed by many thinkers, including theologians, philosophers and mystics. Meanwhile, Sadra’s mysticism and wisdom believe in the existence of an objective and formative relationship between human actions and reward and punishment. The present study, based on the views of Seyyed Haidar Amoli as a representative of mysticism and Hakim Sabzevari as a representative of transcendent wisdom, in a descriptive-analytical manner, seeks to discover the similarities, differences and the extent of transcendent wisdom from mysticism. In the end, it has been concluded that what and how actions are embodied from the point of view of both thinkers expresses a truth, and the view of transcendent wisdom is not a part of the mystical view. What is certain is that in interpreting this rule, mysticism refers to the objectivity and presence of human actions in the existential levels, and Sadra’s wisdom emphasizes the causality and emergence of the properties of the soul in different existential levels through argumentative interpretation and rational innovations.مسئله تجسم اعمال یکی از مباحث مهم پیرامون معاد است که در آموزههای دینی مورد اشاره و تاکید قرار گرفته است و اندیشمندان بسیاری اعم از متکلمان، فیلسوفان و عرفا درباره آن سخن راندهاند. در این میان، عرفان و حکمت صدرایی به وجود رابطه عینی و تکوینی، میان اعمال انسان با ثواب و عقاب باور دارند. پژوهش حاضر با مبنا قراردادن دیدگاه سید حیدر آملی بهعنوان نماینده عرفان و حکیم سبزواری بهعنوان نماینده حکمت متعالیه، به شیوه توصیفی - تحلیلی، درصدد کشف شباهتها، تفاوتها و میزان تأثیرپذیری حکمت متعالیه از عرفان است. در پایان این نتیجه بهدستآمده است که چیستی و چگونگی تجسم اعمال، از منظر هر دو اندیشمند بیانگر یک حقیقت است و دیدگاه حکمت متعالیه، قسیم دیدگاه عرفانی نیست. آنچه مسلم است، عرفان در تقریر این قاعده بر عینیّت و حضور اعمال انسان در مراتب وجودی، بهصورت بالفعل اشاره دارد و حکمت صدرایی با تقریری برهانی و نوآوریهای عقلانی، بر علیّت و ظهور ملکات نفس در مراتب مختلف وجودی تأکید میکند.https://hikmat.isramags.ir/article_155418_21f03883e5e02fb5a1ef48e540ae587d.pdfپژوهشگاه علوم وحیانی معارجدوفصلنامه علمی پژوهشی حکمت اسرا2383-291613220220220God and Existence from Aquinas' Perspective and its Relationship with the Originality of Existence and Argument of the Righteous in Transcendent Wisdomخدا و هستی از دیدگاه آکویناس و رابطه آن با اصالت وجود و برهان صدیقین در حکمت متعالیه125143155419FAمهدی مشگیاستادیار فلسفه موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی ره قمJournal Article20220101One of the methods of religious thinkers in explaining and proving religious and theological propositions is the use of philosophical propositions. Many Islamic and Christian theologians have used this method. Among the Islamic theologians, Ibn Sina, Khawaja Nasir, Allama Hali, and Sadr alMuta’allehin did. One of the Christian thinkers who put philosophy at the service of religious beliefs is Thomas Aquinas. He, who has used the works of Ibn Rushd and Ibn Sina a lot in philosophy, tries to use the philosophical issue of Existence and Essence and provide an accurate explanation of the existence of God Almighty and creation. He considers existence and God as one and considers God as the actuality or act of existence and believes that creatures receive existence from God. Although Aquinas builds his philosophical foundations with the philosophy of Aristotle and the interpretation of Ibn Rushd and Ibn Sina but with one interpretation, the requirement of his theory can be considered as approaching the originality of existence and the argument of the truthful. The present article uses analytical-descriptive method to analyze his theory of existence and God from the book of “Existence and Essence” and expresses its implications.تبیین و اثبات گزاره های دینی و الهیاتی از طریق گزاره های فلسفی یکی از روشهای متفکران دینی است که بسیاری از متفکران و متألهان اسلامی و مسیحی از آن بهره برده اند. در میان متألهین اسلامی ابن سینا، خواجه نصیر، علامه حلی، صدرالمتألهین چنین کردند و از متفکران مسیحی "توماس آکویناس" از این روش استفاده کرده است. وی که در فلسفه از آثار ابن رشد و ابن سینا بسیار استفاد نموده، در کتاب "هستی و ذات"تلاش می کند تا از مسأله فلسفی "وجود و موجود" کمک گرفته و تبیینی دقیق از وجود خداوند متعال و خلقت ارائه کند. .وی "وجود" و"خداوند" را یکی تلقی می کند و خداوند را فعلیت یا فعل وجود می داند و معتقد است مخلوقات، وجود را از خداوند دریافت می کنند.هر چند آکویناس با فلسفه ارسطو و تفسیر ابن رشد و ابن سینا پایه های فلسفی خود را بنا کرده است اما با یک تفسیر می توان لازمه نظریه وی را نزدیک شدن به اصالت وجود و برهان صدیقین تلقی کرد.مقاله حاضر با روش تحلیلی-توصیفی نظریه وی را درباره وجود و خداوند از کتاب "هستی و ذات" بررسی، تحلیل کرده و لوازم آن را بیان می کند.https://hikmat.isramags.ir/article_155419_13e7cb816a396890bc9c328de86df435.pdfپژوهشگاه علوم وحیانی معارجدوفصلنامه علمی پژوهشی حکمت اسرا2383-291613220220220مقایسه روش دستیابی به «علم دینی» از نگاه علامه جوادی آملی و دکتر سید حسین نصرمقایسه روش دستیابی به «علم دینی» از نگاه علامه جوادی آملی و دکتر سید حسین نصر143173155420FAحمید رضانیا شیرازیاستادیار دانشگاه بین المللی المصطفی0000-0001-8837-1196امیر مجتبی ادیب بهروزدانشجوی دکتری اندیشه معاصر مسلمین، دانشگاه بین المللی المصطفیJournal Article20220421پیدایش منازعه ای بی پایان بین طرفداران علم و دین پس از دوران رنسانس ، سبب شکل گیری نحله های مختلف در موافقت یا مخالفت با امکان علم دینی گردید. پدیده ای که هر چند جرقه های اولیه ی آن در مسیحیت زده شد اما متفکران مسلمان پرچمدار توسعه ی آن شدند. استاد جوادی آملی و دکتر سید حسین نصر را باید از طرفداران امکان علم دینی دانست که علی رغم اشتراکات فراوان، هر کدام طریقی متفاوت را برای دستیابی به آن برگزیده اند. <br /><br />علامه جوادی با تمسک به مبانی فلسفه ی الهی و برجسته سازی نقش عقل در معرفت دینی، علوم جدید را در تعارض با دین تلقی نمی نماید و رویکرد وحدت علم و دین از طریق شمولیت بخشی و توسیع دائره حقیقت دین را راهکار دستیابی به علم دینی می داند. اما در دیدگاه دکتر نصر علوم مدرن در تعارض با مبانی جهان بینی دینی است و احیای سنت و عناصر اساسی آن چون حکمت خالده که میراث تمدن کهن دینی است تنها راه احیای علم دینی است. بنابراین دکتر نصر مسیر احیاء علم دینی را در مقابل طریق انحلال استاد جوادی آملی بر می گزیند. شیوه پژوهش در این نوشتار اسنادی- تحلیلی و بهره وری از منابع کتابخانه ای بوده و بر اساس یافته های پژوهشی به نظر می رسد عناصر بکار گرفته شده در مبانی حکمت متعالیه توسط استاد جوادی آملی نویدی بر یافتن راهکاری قابل بررسی در بازنگری درمبانی شاخه های مختلف علوم انسانی و بومی و اسلامی سازی آنها است.پیدایش منازعه ای بی پایان بین طرفداران علم و دین پس از دوران رنسانس ، سبب شکل گیری نحله های مختلف در موافقت یا مخالفت با امکان علم دینی گردید. پدیده ای که هر چند جرقه های اولیه ی آن در مسیحیت زده شد اما متفکران مسلمان پرچمدار توسعه ی آن شدند. استاد جوادی آملی و دکتر سید حسین نصر را باید از طرفداران امکان علم دینی دانست که علی رغم اشتراکات فراوان، هر کدام طریقی متفاوت را برای دستیابی به آن برگزیده اند. <br /><br />علامه جوادی با تمسک به مبانی فلسفه ی الهی و برجسته سازی نقش عقل در معرفت دینی، علوم جدید را در تعارض با دین تلقی نمی نماید و رویکرد وحدت علم و دین از طریق شمولیت بخشی و توسیع دائره حقیقت دین را راهکار دستیابی به علم دینی می داند. اما در دیدگاه دکتر نصر علوم مدرن در تعارض با مبانی جهان بینی دینی است و احیای سنت و عناصر اساسی آن چون حکمت خالده که میراث تمدن کهن دینی است تنها راه احیای علم دینی است. بنابراین دکتر نصر مسیر احیاء علم دینی را در مقابل طریق انحلال استاد جوادی آملی بر می گزیند. شیوه پژوهش در این نوشتار اسنادی- تحلیلی و بهره وری از منابع کتابخانه ای بوده و بر اساس یافته های پژوهشی به نظر می رسد عناصر بکار گرفته شده در مبانی حکمت متعالیه توسط استاد جوادی آملی نویدی بر یافتن راهکاری قابل بررسی در بازنگری درمبانی شاخه های مختلف علوم انسانی و بومی و اسلامی سازی آنها است.https://hikmat.isramags.ir/article_155420_c513500306174754b13aac7a626019da.pdf