پژوهشگاه علوم وحیانی معارجدوفصلنامه علمی پژوهشی حکمت اسرا2383-291611120190823The "Principle of Reality" and its Epistemological Position in Ayatollah Javadi Amoli''''s Thought«اصل واقعیت» و جایگاه معرفتشناختی آن در اندیشه آیت الله جوادی آملی528119090FAحسین علیمحمدیدانش آموخته دکتری فلسفه اسلامی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلامJournal Article20200331< p >Abstract<br />In Ayatollah Javadi Amoli''s view, the "principle of reality" is the first self-evident proposition. Given the position of the first self-evident theorem in the construction of epistemology, it is important to recognize its epistemological instances. This article, based on a library-based method of information gathering with rational analysis, has identified the "principle of reality" in Ayatollah Javadi Amoli''s thought. The next step explains why it is self-evident first, then reveals the origin of the perception of the "principle of reality" and examines its relation to the "principle of contradiction" in order to further understand the epistemological value of this principle. This research has shown that the manifestation of the "principle of reality" does not mean the manifestation of reality or the absolute existence of the outside, so that in addition to the epistemological findings, the ontological field has also provided effective results.< p class="a" dir="RTL">«اصل واقعیت» در دیدگاه آیتالله جوادی آملی قضیه بدیهی اوّلی است. با توجه به جایگاه قضیه بدیهی اوّلی در بنای معرفت، شناخت مصادیق آن در معرفتشناسی، مهم و اثرگذار است. این مقاله، برپایه روش کتابخانهای در گردآوری اطلاعات به همراه تحلیل عقلی، «اصل واقعیت» را در اندیشه استاد جوادی آملی شناسانده است. در این تحقیق، مفاد «اصل واقعیت» و چرایی بدیهی اولی بودن آن تبیین و منشأ ادراک «اصل واقعیت» نمایانده شده است؛ سپس برای شناساندن فراگیرترِ ارزش معرفتشناختیِ این اصل، نسبت آن با «اصل امتناع تناقض» از منظر آیتالله جوادی آملی بررسی شده است. این پژوهش نشان داده است که بداهت «اصل واقعیت» به معنای بداهت تحقق واقعیت یا وجود مطلق در خارج نیست، ازاینرو افزونبر یافتهای معرفت شناختی، در ساحت هستیشناسی نیز نتایج اثرگذاری فراهمآورده است.https://hikmat.isramags.ir/article_119090_2474ba8203de75c2fe47baf17976f3e8.pdfپژوهشگاه علوم وحیانی معارجدوفصلنامه علمی پژوهشی حکمت اسرا2383-291611120190823Basics of Kosari progress in the thought of Allameh Javadi Amoliمبانی پیشرفت کوثری در اندیشه علامه جوادی آملی2958119796FAحسن یوسف زادهاستادیار جامعه المصطفی العالمیهJournal Article20200912< p >پرسشی اساسی که همه دانشمندان در سراسر تاریخ را به خود مشغول کرده است و میتوان گفت عمده پژوهشها در تصویر جامعه آرمانی، در پاسخ به همین دغدغه صورت گرفته، عبارت از این است که پیشرفت چیست؟ هرچند این پرسش بسیار اساسی است و هرگونه تلاش برای پاسخ به آن در خور توجه و شایان تقدیر است، لکن پرسشی اساسیتر وجود دارد مبنی بر اینکه، «پیشرفت مطلوب» کدام است؟ پاسخ به پرسش اخیر تنها از عهده دانشمندانی ساخته است که منابع معرفتی خود را محدود به یافتههای بشری نکرده باشند. پژوهش حاضر تلاش کرده با روش توصیفی تحلیلی پاسخ پرسش مذکور را در اندیشه های علامه جوادی آملی جستجو کند. علامه جوادی آملی با الهام از قرآن کریم در پاسخ به این پرسش، مفهوم «پیشرفت کوثری» را مطرح کرده و آن را بدیل «توسعه تکاثری» قرار داده است. یافتههای پژوهش که در قالب مبانی پیشرفت کوثری صورتبندی شد، حاکی از آن است که مفهوم «پیشرفت کوثری» ظرفیت بسیار بالایی برای پاسخ به چیستی پیشرفت مطلوب دارد. بهویژه از این لحاظ که پیشرفت را جایگزین واژه توسعه قرار میدهد و تمایزات الگوی اسلامی پیشرفت را از توسعه غربی به رخ میکشد.< p>پیشرفت چیست و چگونه محقق میشود؟ پرسش اساسی که اذهان اندیشمندان را برای رسیدن به جامعه آرمانی به خود مشغول کرده است. هرچند این مسالهای بنیادین است و هرگونه تلاش برای پاسخ به آن در خور توجه، لکن پرسشی اساسیتر نیز وجود دارد؛ «پیشرفت مطلوب» کدام است؟ در این تحقیق که یک مطالعه توصیفی تحلیلی است پژوهشگر تلاش کرده است تا پاسخِ پرسش مذکور را در اندیشههای علامه جوادی آملی جستجو کند. آیت الله جوادی آملی با الهام از قرآن کریم در پاسخ به این پرسش، مفهوم «پیشرفت کوثری» را مطرح کرده و آن را بدیل «توسعه تکاثری» قرار داده است. یافتههای پژوهش که در قالب مبانی پیشرفت کوثری صورتبندی شده، حاکی از آن است که مفهوم «پیشرفت کوثری» ظرفیت بسیار بالایی برای پاسخ به چیستی پیشرفت مطلوب دارد. بهویژه از این لحاظ که پیشرفت را جایگزین واژه توسعه قرار میدهد و تمایزات الگوی اسلامی پیشرفت را از توسعه غربی نمایان میسازد.https://hikmat.isramags.ir/article_119796_4f88c85cb4f3449cb2cf3cf6b1c1c06a.pdfپژوهشگاه علوم وحیانی معارجدوفصلنامه علمی پژوهشی حکمت اسرا2383-291611120190823Bijective function of the levels of knowledge and existence in Mulla Sadra's philosophical systemتابع دوسویی مراتب معرفت و هستی در نظام فلسفی صدرا5989119402FAعبدالحمید محمدیدانشجوی دکترای فلسفه تطبیقی دانشگاه قمنفیسه ساطعاستادیار گروه فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه قم0010-2820-2365-665محمد علی عبداللهیدانشیار گروه فلسفه پردیس فارابی دانشگاه تهرانJournal Article20200527knowledge in Sadra's philosophical system are of the type of existence and it can be said that existence and knowledge are two inseparable components in his thought and science from his point of view in terms of objectivity and realization in the universe along with other beings of the universe. Sadra not only does not degrade epistemic identities because they are mentally inferior to the universe, but also because their singularity elevates their existential value above the natural world. In this article, we want to show that each class of the universe has a parallel in the world of knowledge, and each level of knowledge corresponds to a level of the universe, and in fact there is a kind of One-to-one correspondence or bijective function of mathematical between them. Thus, we will refer to the description of the components and levels of the universe in the skeptical chain of existence and also to the level of knowledge in Sadra's thought, and with a semantic approach, we will show the mathematical relation of bijective function of his ontological and epistemological system.علم و معرفت در نظام فلسفی صدرالمتالهین از سنخ وجود است؛ هستی و معرفت دو جزء لاینفکاند و علم از دید وی به لحاظ عینیت و تحقق در عالم هستی در کنار سایر موجودات عالم قرار میگیرد. صدرا هویات معرفتی را نهتنها به خاطر ذهنی بودنشان به مراتب پایینتر هستی تنزل نمیدهد، بلکه به دلیل مجرد بودنشان ارزش وجودی آنها را از جهان طبیعی هم بالاتر میداند. در این مقاله نشان داده شده است که چگونه هر طبقهای از عالم هستی مابهازایی در عالم معرفت داشته و هر مرتبه از معرفت نیز با مرتبهای از عالم هستی متناظر است؛ ادعای مقاله این است که نوعی تناظر یکبهیک و تابع دوسویی ریاضی بین آنها برقرار است؛ لذا ابتدا به شرح اجزا و مراتب عالم هستی در سلسله تشکیکی وجود و سپس به مراتب معرفت در اندیشه صدرا پرداخته شده و در نتیجه با رویکردی سمانتیکی، رابطه ریاضی تابع دوسویی نظام هستیشناسی و معرفتشناسی او نمایان شده است.https://hikmat.isramags.ir/article_119402_664d68b9edfd5201e149ece2284519f1.pdfپژوهشگاه علوم وحیانی معارجدوفصلنامه علمی پژوهشی حکمت اسرا2383-291611120190823امکان تحقق علوم انسانی در امتداد تاریخی حکمت صدراییامکان تحقق علوم انسانی در امتداد تاریخی حکمت صدرایی89120119103FAمیثم واثقیدکتری فلسفه علوم اجتماعی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلاممحمد تقی چاوشیهیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگیJournal Article20190916The humanities have emerged in the West on the basis of metaphysics and on the foundation of subjectivity. Subjectivity refers to an event in which the nature of man has changed and man has become a subject. The main purpose of the present study is to investigate the possibility of the realization of the humanities in Sadra's philosophy with a different approach from the common one. The approach of this exploration is based on a special interpretation of philosophy called hermeneutic phenomenology. This approach seeks to explore how to create something by exposing its foundation. According to this approach, if one can expect the realization of the humanities along the historical line of Sadra's philosophy, Sadra's philosophy also contains the subjective element. The author believes that Sadra's philosophy has this element. Therefore, through the phenomenological method, two evidences were made on this claim. The focus of the evidence presented is the distinction that Sadra's philosophy has found with regard to theoretical mysticism and Ibn Sina’s philosophy. The presented evidence shows that as a result of the developments of Sadra's philosophy, the essence of truth (Haq) is exposed from the mystery and transcendence that it was in Ibn Sina’s philosophy and theoretical mysticism and posed in consciousness.علوم انسانی در غرب بر بستر متافیزیک و بر بنیاد سوبژکتیویته به ظهور رسیده است. سوبژکتیویته حکایت از رخدادی دارد که در آن ذات انسان تغییر یافته و انسان مبدل به سوژه شده است. هدف اصلی مقاله پیشرو بررسی امکان تحقق علوم انسانی در حکمت صدرایی است. روش این پژوهش مبتنی بر پدیدارشناسی هرمنوتیکال است که میکوشد چگونگی پیدایش امری را با هویدا ساختن بنیاد آن مورد کنکاش قرار دهد. مطابق این رویکرد تنها در صورتی میتوان انتظار تحقق علوم انسانی در امتداد تاریخی حکمت صدرایی داشت که، حکمت صدرایی نیز حاوی عنصر سوبژکتیوته باشد. نویسندگان معتقدند حکمت صدرایی از این عنصر برخوردار است. لذا از رهگذر روش پدیدارشناختی دو شاهد بر این مدعا اقامه شده است. محور شواهد مطرح شده تمایزی است که حکمت صدرایی در قبال عرفان نظری و حکمت سینوی دارد؛ شواهد مطرح شده نشان داده اند در نتیجه تحولاتی که حکمت صدرایی داشته، ذات حق از راز آمیزی و تعالی که در حکمت سینوی و عرفان نظری دارد بهدر آمده و به چنگ آگاهی میرسد. https://hikmat.isramags.ir/article_119103_25f6c4565629884ff789637ea7575a24.pdfپژوهشگاه علوم وحیانی معارجدوفصلنامه علمی پژوهشی حکمت اسرا2383-291611120190823Analyzing and Explaining the Theory of lntentionality in Logical investigationsتحلیل و تبیین نظریه حیث التفاتی در پژوهشهای منطقی121155119554FAآصف احسانیدانش آموخته دکتری فلسفه اسلامی جامعه المصطفی العالمیهJournal Article20200403Many of Husserl's phenomenological concepts, for the first time, introduced in logical investigations and intentionality is the most central concept of this work, of course, the idea of intentionality not only retains its central place in the various stages of Husserl's phenomenological thought, but in all Phenomenological Streams and schools is on the focus of attention. Theory of intentionality has various dimensions, and Husserl explore the different aspects of this theory in the first, fifth, and sixth investigation, although the gravity of the issues is raised in the last two investigation. The structure of intentionality is provided of three stages of intentional action, intentional object and intentional content. The intentional action is divided into simple and complex, in which the two moments of quality and matter are separated; the unity and solidarity of the two realizes the action intentional essence. But the intentionality is not merely reducible to this aspect, rather, the intentional essence is only a specific aspect of this theory, and the different types of object givingness and its different modes of manifestation, revealing another aspect of this theory. On this view, a comprehensive analysis of the intentionality entails going beyond the dualism of action quality and substance, for in each action there are two parts, one focusing on the object, ie the action intentional essence, and the second focusing on how the object is given; Object givingness includes, Signal givigness, pictoral and intuition, both sensory and categorial intuition.بسیاری از مفاهیم پدیدارشناسی هوسرل، نخستین بار، در کتاب پژوهشهای منطقی معرفی میشوند و حیث التفاتی کانونی ترین مفهوم این اثر پدیدارشناختی است، البته، ایده حیث التفاتی نه تنها در مراحل مختلف اندیشهی پدیدارشناختی هوسرل جایگاه محوری خود را حفظ میکند، بلکه در همهی جریانها و مکاتب پدیدارشناسی محلِ توجه و اعتنا قرار میگیرد. نظریه حیث التفاتی دارای ابعاد گوناگون است و هوسرل در پژوهشهای اول، پنجم و ششم جنبههای متفاوت این نظریه را میکاود، هرچند، ثقل مباحث در دو پژوهش آخر قرار دارد. ساختار حیث التفاتی از سه برههی کنش التفاتی، ابژه التفاتی و محتوای التفاتی فراهم میآید. کنش التفاتی به ساده و پیچیده تقسیم میشود و در آن دو لحظهی کیفیت و ماده از هم تفکیک میگردد؛ وحدت و یگانگی آندو ذات التفاتی کنش را تحقق می بخشد.اما حیث التفاتی صرفا به این حیث تقلیلپذیر نیست، بلکه ذات التفاتی تنها وجه خاصی از این نظریه است و انواع دادگی ابژه و نحوههای متفاوت آشکارگی آن بعد دیگر این نظریه را هویدا میسازد. روی این ملحوظ، تحلیل همه جانبهی حیث التفاتی مستلزم فراروی از دوگانه کیفیت و ماده کنش است، چون در هر کنش با دو بخش مواجهیم، یکی معطوف بودگی به ابژه یعنی ذات التفاتی کنش و بخش دوم ناظر به چگونگی دادگی ابژه است؛ دادگی ابژه شامل دادگی نشانهای، ایماژی و شهودی، اعم از شهود حسی و مقولهای، میشود. در این مقال تلاش میشود با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی، ابعاد و زوایای متفاوت این نظریه تبیین و تحلیل گردد.https://hikmat.isramags.ir/article_119554_366adfdbf9121db6048909097def28ac.pdfپژوهشگاه علوم وحیانی معارجدوفصلنامه علمی پژوهشی حکمت اسرا2383-291611120190823Perxis realisation as freedom and the human foundation in the context of Marx's criticism of modernityتتحقق پراکسیس بمثابهی آزادی و بنیاد انسان (در پرتو نقد مارکس بر مدرنیته)158185119267FAعلی فتوتیاندانش آموخته دکتری جامعه شناسی دانشگاه شیرازسید سعید زاهد زاهدانیدانشیار بخش جامعه شناسی دانشگاه شیرازمجید موحد مجداستاد بخش جامعه شناسی دانشگاه شیرازJournal Article20190824In this paper, the central issue that is followed is the discussion of freedom and its realization from the perspective of Marx. While the central issue in modernity is the realization of human freedom, this meaning of freedom has changed and changed throughout history. However, one can argue that the central criteria for human freedom in modernity is a kind of self-determination that this criterion has been affected by various changes. The presence of the grand praxis is the ultimate outcome of freedom and history from the perspective of Marx, and history is nothing but the work of man creation, but its rising face is nothing more than society, and in this sense it is possible to emerge as a social reappearance and only a social aspect.بحث از آزادی، امکان و لوازم تحقق آن یک امر فلسفی است. یکی از مسائل مهم مدرنیته نیز بحث درباره آزادی انسان است. معنای آزادی در طول تاریخ مدرنیته دستخوش تغییر و تحولات بسیاری شده است اما میتوان گفت ملاک محوری آزادی انسان در مدرنیته نوعی خودتعینبخشی انسان است؛ البته خود این ملاک نیز تغییر و تقریرهای مختلفی به خود دیده است. طرح آزادی در اندیشه مارکس با تحقق پراکسیس و ظهور انسان اجتماعی امکانپذیر میشود؛ انسانیکه معنای زندگی را در خودتحققبخشی و در قالب کار یافته است. از نظر مارکس ظهور پراکسیس غایت آزادی و تاریخ بوده و روایت تاریخ چیزی جز عمل آفرینش انسان نیست، پس ظهور پراکسیس با ظهور جامعه و تنها در وجهی اجتماعی امکانپذیر است.https://hikmat.isramags.ir/article_119267_1ef139cd6da84cf9788c927e09c82f4a.pdf