پژوهشگاه علوم وحیانی معارج
دوفصلنامه علمی پژوهشی حکمت اسرا
2383-2916
6
4
2015
01
21
بساطت وجود در حکمت متعالیه و مشاء
5
26
FA
محمد
عبا س زاده جهرمی
استادیار گروه معارف اسلامی دانشگاه جهرم (m_abas12@yahoo.com).
m_abas12@yahoo.com
غلامرضا
فیاضی
استاد مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره).
امور عامه نقش مهمی در قبول یا رد نظریات مطرح در فلسفه ایفا میکند. از جمله مسائلی که ملاصدرا برخلاف حکمای مشاء، در امور عامه مطرح کرده «بساطت وجود» است. تفاوت نگرش به وجود در حکمت متعالیه و مشاء در چه بوده که یکی آن را به عنوان مقدمه مشترک ورود به فلسفه پذیرفته و دیگری آن را کنار نهاده است؟ هدف از طرح و پاسخ به این سؤال، یافتن نگرش حکمت متعالیه به بنیادیترین مسأله فلسفه و تفاوت این نگاه با نگرش حکمتهای پیش از آن است. نوشتار حاضر به روش تحلیلی مقایسه ای سعی دارد، به منظور پرداختن به تفاوت دو نگاه مشاء و متعالیه به مسأله بساطت وجود، ضمن تفکیک بساطت مفهوم و حقیقت وجود، به برخی مبانی مورد نیاز برای طرح مسأله بسیط بودن وجود و همچنین آثار و نتایج آن در فلسفه را اشاره نماید. مشائین حقیقت وجود را صرفا واقعیتی انتزاعی معرفی میکنند که عقل در تحلیل خود از اشیای جهان هستی بدان نائل میشود؛ در مقابل حکمت متعالیه برای حقیقت وجود، عینیت خارجی و واقعیتی برتر از انتزاعیِ صرف قائل است و با نگرش تشکیکی، عامل کثرات را در خود وجود و عامل وحدتبخش آن مییابد. لذا مشاء، بایستی مسأله بساطت وجود را صرفا مربوط به عالَم ذهن بداند، در حالی که حکمت متعالیه آن را به عالَم عین هم سرایت میدهد. در تبیین نگاه متعالیه میتوان از قاعده بسیط الحقیقه کمک گرفت.
امور عامه,حکمت مشاء,حکمت متعالیه,بساطت وجود
https://hikmat.isramags.ir/article_13555.html
https://hikmat.isramags.ir/article_13555_8534750636deacbb3a919c140339f38f.pdf
پژوهشگاه علوم وحیانی معارج
دوفصلنامه علمی پژوهشی حکمت اسرا
2383-2916
6
4
2015
01
21
اصل ترکیب معنا در اندیشه فارابی
27
52
FA
بهاء الدین
موحد ابطحی
دانشجوی دکتری فلسفه منطق دانشگاه تربیت مدرس
bamovahed@gmail.com
لطف الله
نبوی
دانشیار دانشگاه تربیت مدرس.
nabavi_l@modares.ac.ir
سید محمدعلی
حجتی
دانشیار دانشگاه تربیت مدرس
اصل ترکیب در معناشناسی، یکی از اصول مهم و مسئلهآفرین است. مطابق این اصل، معنای عبارتهای مرکب، براساس معنای اجزا و چگونگی ترکیب آنها بهدست میآید. بنابر ادله پیشینی برای این اصل، هر نظام معناشناختی باید تابع این اصل باشد. اگرچه معمول است پیشینۀ این اصل را به فرگه بازگردانند، جایگاه مهم اندیشمندان مسلمان، فراموش شده است. در این مقاله برآنیم با بررسی چهارچوب مفهومی مناسب برای اصل ترکیب، آن را در آثار فارابی واکاوی کنیم. در میان آثار فارابی اشاراتی ضمنی به ترکیب معنا وجود دارد. برایناساس، با تمایز تقریر معرفتشناختی و معناشناختی از اصل ترکیب و براساس رویکرد عملگرایانه، سخنان فارابی را بررسی کردهایم. بهنظر میرسد فارابی دستِکم به برخی تقریرهای اصل ترکیب پایبند است.
ترکیب,معناشناسی,فارابی,جانشینی معنا,معنا
https://hikmat.isramags.ir/article_13551.html
https://hikmat.isramags.ir/article_13551_737deb398dec24849eab805ab9718931.pdf
پژوهشگاه علوم وحیانی معارج
دوفصلنامه علمی پژوهشی حکمت اسرا
2383-2916
6
4
2015
01
21
بررسی تبیینهای مختلف از کاشفیت علم حصولی در فلسفه اسلامی
53
72
FA
رضا
ملایی
دانشجوی دکترای دانشگاه باقرالعلوم (ع).
tamhid1359@gmail.com
مسئله این نوشتار، بررسی تبیینهای مختلف از کاشفیت علم حصولی است. فیلسوفان مسلمان، علم را به حضوری و حصولی تقسیم کردهاند. حکایتگری و کاشفیت علم حصولی برای فیلسوفان مسلمان، مسلم بوده است. تببین فیلسوفان مسلمان از کاشفیت علم حصولی، مختلف است. آنها کاشفیت علم حصولی را گاهی با عینیت ماهوی، گاهی با مفهوم ماهیت، گاهی با مطلق مفهوم و گاهی با وجود علم تبیین کردهاند. در این مقاله هریک از این تبیینها را شرح و بسط داده، ضعفها و قوتهایشان را بررسی میکنیم. اگرچه تبیین فیلسوفان مسلمان از کاشفیت علم حصولی قوتهایی دارد، ضعفهایشان باید رفع شده و تکمیل شوند.
علم حصولی,تبیین کاشفیت,عینیت ماهوی,مفهوم ماهیت,مطلق مفهوم,وجود علم
https://hikmat.isramags.ir/article_13552.html
https://hikmat.isramags.ir/article_13552_51134bee7b4b23973453064ac16a0755.pdf
پژوهشگاه علوم وحیانی معارج
دوفصلنامه علمی پژوهشی حکمت اسرا
2383-2916
6
4
2015
01
21
نظریه معرفتی ابن سینا و بررسی آن در پرتو اصالت وجود و اصالت ماهیت
73
90
FA
رضا
قاسمیان مزار
دکتری فلسفه اسلامی دانشگاه باقرالعلوم ع.
majid.ghasemian@yahoo.com
هادی
یساقی
استادیار
کارشناسی ارشد فلسفه دانشگاه باقر العلوم ع.
reza221397@gmail.com
ابنسینا و پیروان او بر این باورند که نفس هنگام ادراک خارجمادی، از طریق قوا و آلات خود با خارج ارتباط برقرار کرده و در سایه این ارتباط و ملاقات کیفیتی مشابه کیفیت شیء خارجی ابتدا در آلت ادراکی و سپس در قوا و فضای نفس منطبع و مرتسم میشود؛ این صورت از آن جهت که حاکی از خارج است مناط علم نفس به عالم ماده میشود. این نظریه معرفتی هم در تطبیق با اصالتوجود مشکل دارد و هم در تبیین با اصالتماهیت: رویکرد اصالهالوجودی به این نظریه معرفتی مستلزم عدم امکان اتحاد ماهیت وجود خارجی با وجود ذهنی است زیرا ماهیت وجود خارجی از حدّ همان وجود انتزاع شده و متناسب با مرتبه همان وجود است لذا امکان اتحاد آن با مرتبهای دیگر از هستی، ممکن نخواهد بود؛ رویکرد اصالهالماهوی به آن نیز مستلزم انتقال امر اصیل (ماهیت) به ذهن میشود که محال است زیرا امور اصیل متقوم به مرتبه خاص خویشاند و قابل انتقال نیستند؛ حتی در صورت انتقال، در فرض همراهی آثار خارجی با آن مستلزم انقلاب ماهیت و در فرض عدم همراهی آثار خارجی، مستلزم انفکاک لوازم ذات از ذات خواهد بود.
ابن سینا,ادراک,انطباع,اصالت وجود,اصالت ماهیت,تجرید
https://hikmat.isramags.ir/article_13554.html
https://hikmat.isramags.ir/article_13554_103f4f0bd291193a907ae7161e75e266.pdf
پژوهشگاه علوم وحیانی معارج
دوفصلنامه علمی پژوهشی حکمت اسرا
2383-2916
6
4
2015
01
21
معنا، چیستی و هستی شناسی عقل از نظر ملاصدرا و دکارت
91
120
FA
سید مهدی
امامی جمعه
دانشیار دانشگاه اصفهان.
m.amami@ltr.ui.ac.ir
مینا
مهدی زاده
کارشناسی ارشد فلسفه دانشگاه اصفهان.
mehdizadeh6886@yahoo.com
ملاصدرا برای عقل معانی بسیاری برشمرده است کهبرخی ناظر به عقل نظری و برخی ناظر به عقل عملیاند. ملاصدرا معتقد است عقل در وجود انسان، حقیقت پیوستهای دارد و انسان با حرکت جوهری خویش و در پرتوی عنایت عقل فعال، آن را به فعلیت میرساند؛ تاجاییکه انسان میتواند به موجودی مجرد از ماده تبدیل شود. دکارت معتقد است عقل ممیز انسان از سایر موجودات، قوۀ درست حکم کردن و تمییز نادرست از درست، و در همۀ انسانها یکسان است. معنای عقل دکارتی را باید در کارکرد عقل در فلسفۀ او جست؛ کارکردی که از دل ریاضیات بیرون میآید. عقل و روش در فلسفۀ دکارت فقط تمایز مفهومی دارند. عقل دکارتی هممرتبۀ عقل بالملکه در فلسفۀ ملاصدراست. البته ملاصدرا به آن بسنده نکرده، بلکه آن را توسعه داده و برای آن مراتبی درنظر گرفته است. هردو اندیشمند، تعقل را در پرتوی نور عقلی و شهود معنا میکنند. ملاصدرا عقیده دارد عقل انسان میتواند به مرتبهای وجودی برسد که عقول را مشاهده و صور عقلی را ادراک کند. دکارت معتقد است نور عقلی، همان عقل فطری ذهن است که اشیا را واضح و متمایز ادراک میکند.
عقل,دکارت,ملاصدرا,تعقل,ادراک عقلی,شهود عقلی
https://hikmat.isramags.ir/article_13553.html
https://hikmat.isramags.ir/article_13553_75b33c45fac3061232917a648e9f103e.pdf
پژوهشگاه علوم وحیانی معارج
دوفصلنامه علمی پژوهشی حکمت اسرا
2383-2916
6
4
2015
01
21
تبیین علم الأسماء تاریخی در شکل گیری معرفت دینی
121
142
FA
لعیا سادات
چاوشی
دانشجوی دکترای فلسفه دانشگاه شوچنکف اوکراین.
layasadatchavoshi@gmail.com
«علمالاسماء تاریخی» نقطۀ تلاقی دو اندیشۀ متفاوت در دو دوران مختلف است؛ علمالاسما دیدگاه کانونی ابنعربی در تدبیر عالم و تاریخیت برگرفته از نگاه هایدگر به هستی است؛ هرچند ابنعربی در <em>فصوصالحکم</em> دربارۀ سیر تطور تاریخی اسماء الهی در بستر انبیا سخن میگوید و بهنوعی، علمالاسماء را در بستر تاریخ انسان کامل بازگو میکند؛ این نقطه تلاقی خود را در فردید بروز میدهد که دلبسته عرفان اسلامی است، هرچند رسالت هایدگری دارد. در این پژوهش، میخواهیم با منظم کردن افکار فردید، بهویژه باتوجهبه نوشتههای سیدعباس معارف، و فربهتر کردن آن با میراث عرفانی ابنعربی، نقش این آموزه را در شکلگیری علم دینی بررسی کنیم. در آخر، با تبیین علم دینی به مثابه بنیاد علوم انسانی امیدواریم گامی در هموار کردن مسیر علوم انسانی-اسلامی برداریم.
علم الاسماء,اسمای الهی,علم دینی,ابن عربی,هایدگر,فردید
https://hikmat.isramags.ir/article_13550.html
https://hikmat.isramags.ir/article_13550_ef7b11312a92852d9670afc520241e16.pdf
پژوهشگاه علوم وحیانی معارج
دوفصلنامه علمی پژوهشی حکمت اسرا
2383-2916
6
4
2015
01
21
نقد و بررسی پنج دیدگاه معاصر دربارۀ اعتبار و عینیت تجربههای دینی
143
166
FA
سید جابر
موسوی راد
0000-0003-0168-9797
دکترای فلسفه دین دانشگاه تهران، پردیس فارابی.
mousavirad313@gmail.com
فیلسوفان دربارۀ اعتبار و عینیت تجربههای دینی، بحثهای فراوانی کردهاند. در این مقاله پنج دیدگاه اصلی را از افرادی مانند استیس (حجیت اتفاق آراء، قابلیت تحقیق و انتظام)، سویینبرن (راه زودباوری)، آلستون، جان هیک، کیث یندل (راه مشابهت تجارب دینی با تجارب حسی)، رودولف اتو (تبیین سه راه برای اثبات عینیت تجارب دینی)، ویلیام جیمز (تفصیل بین خود تجربهکننده و دیگران) را بررسی و نقد خواهیم کرد. سپس خواهیم گفت «ارجاع به علم حضوری» معیار و دلیل عینیت تجارب دینی است. البته توضیح خواهیم داد که فقط برخی از تجربههای دینی را میتوان به علم حضوری ارجاع داد و فقط همین قسم از تجربهها معتبرند؛ ازاینرو، تجربههایی که با علم حضوری درک نشوند، همانند بسیاری از مکاشفههای عرفانی، بیاعتبارند و نمیتوانند منبع معرفت یقینی باشند.
تجربۀ دینی,علم حضوری,تجربههای حسی,مکاشفههای عرفانی
https://hikmat.isramags.ir/article_13557.html
https://hikmat.isramags.ir/article_13557_25165a2922245070cee873fcf5557e2a.pdf