روش تأویل براساس حکمت متعالیه، ویژگیهای خاصی دارد. این روش وقتی برای فهم پدیدههای اجتماعی بهکار میرود، توصیفی عمیق از آنها عرضه میکند. هدف این نوشتار صورتبندی روش تأویل براساس حکمت متعالیه و با تأکید بر آراء آیت الله جوادی آملی است. در این مقاله پس از اشاره به مبانی و مراحل روش تأویل براساس حکمت متعالیه، به تبیین "تأویل وجودی" و "تأویل مفهومی" پرداخته و دو مرحلۀ "خرق حجاب" و "بازگشت به اصل" برای رسیدن به چهره باطنی پدیدهها بیان میشود. یافتههای این پژوهش چنین است: «دانشمند علوم اجتماعی با بهکارگیری این روش پس از خرق حجابهای فهم پدیدۀ اجتماعی، به اصل و چهرۀ باطنی آنها که همان نماد و نشانه بودن است میرسد»؛ «چهرۀ باطنی پدیدههای اجتماعی، نشانهها و نمادهایی هستند که اسما و صفات الهی را در صحنۀ اجتماعات انسانی و روابط حاکم بر آنها نشان میدهند»؛ نتیجه اینکه، فهم پدیدههای اجتماعی، اعم از حقیقی و اعتباری، جز در پرتو فهم اسماء الهیِ حاکم بر آنها امکانپذیر نیست.