ORIGINAL_ARTICLE
تجدد امثال
در تفسیر وجود متغیر، اقوال متفاوتی بیان شده که برآمده از مبانی مختلف است؛ این اقوال عبارتند از: کون و فساد، حرکت، حدوث ذاتی و تجدد امثال. در این نوشتار، تفاوت تجدد امثال با دیگر معانی طرحشده دربارۀ وجود متغیر، بیان شده است. نظریۀ تجدد امثال با تجدد اعراض اشاعره ـ که قولی ناصواب است ـ قابل انطباق نیست. این نظریه با حرکت جوهری ـ که قولی مبرهن و صواب است ـ توضیح داده میشود. در پایان بحث، وجود استدلال نقلی یا عقلی بر تجدد امثال نفی میشود و بر این اشکال نیر تصریح خواهد شد که وحدت یا عینیت شیء سابق و لاحق را در تجدد امثال نمیتوان حفظ کرد؛ و این وحدت، از راه مبدأ فاعلی و نفس رحمانی و از مسیری که جَندی در شرح فص سلیمانی ذکر کرده، قابل تأمین نخواهد بود.
https://hikmat.isramags.ir/article_9935_1237d07cc5999940fde80ab757f29826.pdf
2014-06-22
5
25
تجدد امثال
حرکت جوهری
کون و فساد
تجدد و اعراض
آیت الله
جوادی آملی
1
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
مناسبات انسان کامل و خلافت اللهی در اندیشه ملاصدرا
ملاصدرا از فیلسوفان اسلامی است که دارای نظام فکری نسبتا منسجم انسان شناختی است. او از زوایای فلسفی، عرفانی، دینی و سیاسی ابعاد گوناگون خلافت اللهی انسان را نشان می دهد ضمن اینکه بین آنها پیوند ذاتی وجود دارد. در نظر او حقیقت دو بعدی انسان، با تاکید بر بعد روحانی با گرایش تکاملی و معنوی ارتباط می یابد و اندیشه حرکت جوهری نفس را تداعی می کند که حدوث جسمانی او درنهایت به بقای روحانی ختم می گردد. علاوم براین خصوصیت کمال طلبی انسان، درنهایت ترسیم کننده جایگاه انسان کامل و صدرنشینی او در سلسله مخلوقات الهی است که بواسطه داشتن کمالات وجودی، معرفتی و اخلاقی از سوی خداوند، مامور هدایت و رهبری دیگر انسان ها در قالب نبوت، امامت و ولایت می باشد. این اندیشه قابلیت ترسیم تصویر دقیق تری از انسان را دارد که می تواند در نظریه پردازی های انسان شناختی و علوم انسانی مورد استفاده قرار گیرد.
https://hikmat.isramags.ir/article_9859_8f49ece45c3d764d2618e68d9d5907ab.pdf
2014-06-22
19
44
انسان
بدن
نفس
خلافت اللهی
انسان کامل
قدرت الله
قربانی
qorbani48@gmail.com
1
استادیار فلسفه دانشگاه خوارزمی
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
مقایسه حقیقت محمدی در ابن عربی با لوگوس فیلون
در باره منابع الهام ابن عربی بحث های زیادی صورت گرفته است؛یکی از متفکرانی که از او به عنوان منبع الهام ابن عربی یاد می کنند فیلون اسکندرانی است.در این مقاله تلاش بر آن است تا با محوریت لوگوس در فیلون و حقیقت محمدی در ابن عربی به شباهت ها و احیانا تفاوت های آن دو اشاره گردد البته بی آنکه در صدد اثبات تأثیر پذیری ابن عربی در محورهای یاد شده از فیلون باشیم،چه آنکه اثبات و ابطال آن غیرممکن است.هر دو متفکر توصیفات و کارکردهایی از لوگوس و حقیقت محمدی بدست داده اند که در بادی امر شبیه به نظر می رسد.از سه وجهه نظر می توان به لوگوس و حقیقت محمدی نظر افکند:از وجهه نظر وجودشناسی،از منظر شناخت شناسی و در نهایت از دیدگاه کارکردی یا ارزشی.از منظر وجودشناسی ارتباط آن دو با خدا،جهان و انسان ،از منظر شناخت شناسی نقش آن دو در شناخت انسان و وحی بررسی می شود و از دیدگاه ارزشی یا کارکردی به این پرسش پاسخ داده می شود که با فرض لوگوس و حقیقت محمدی،چه مشکلاتی حل می گردد.
https://hikmat.isramags.ir/article_9860_3bda3a76500281ada4140711f32e963b.pdf
2014-06-22
45
57
فیلون
ابن عربی
لوگوس و حقیقت محمدی
رضا
گندمی نصرآبادی
rgandomi@ut.ac.ir
1
استادیار دانشگاه تهران
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی نظام نوری در حکمت اشراقی
اشراق لحظهاى است که در آن نخستین سپیدۀ صبحگاهى خورشید پدیدار مىشود و نور معرفت به پیدایى مىگراید. از این رو حکمت اشراق نتیجۀ تجلّى انوار عقلى بر نفوس است و بنیان آن بر پایه نور و مباحث مربوط به آن است.اساس فلسفه اشراق بر پایه نور و مراتب آن است. شیخ اشراق اولین کسی است که با الهام گیری از ایرانیان باستان و حکماء یونان به پایه ریزی حکمتی بر پایه نور می پردازد. با اینکه شیخ اشراق سعی بسیاری در تبیین مباحث نوری نموده است، برخی از مبانی او مانند نوری بودن نور حسی در این زمینه دچار کاستی است و برخی دیگر از آنها لوازمی دارد که خود او به تحلیل و بررسی آنها نپرداخته است. نگارنده در پژوهش حاضر سعی نموده است ضمن بررسی تحلیلی و انتقادی مبانی اشراقی در مباحث نوری، نشان دهد که این گونه مباحث منجر به اثبات و تبیین برخی از مسائل فلسفی می گردد که قواعد مشائین از اثبات آنها ناتوان بود. کلید واژگان: سهروردی، نور، نورالانوار، قواهر، شروق، شهود.
https://hikmat.isramags.ir/article_9861_7ede686e93e596a14e6d4af500e0ab26.pdf
2014-06-22
59
78
سهروردی
نور
قواهر
شروق
شهود
محمود
صیدی
m.saidiy@yahoo.com
1
استایار دانشگاه شاهد
AUTHOR
حسن
اختر
akhtar5163@gmail.com
2
کارشناسی ارشد فلسفه
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
نقد و بررسی نظریه معرفت شناسی اصلاح شده بر مبنای تقریر پلانتینگا
در طی قرون متمادی فیلسوفان بسیاری مبناگروی سنتی را پذیرفته و از آن در استدلالات خود بهره می گرفتند. در مقابل برخی فیلسوفان جدید مانند پلانتینگا نظریه معرفت شناسی اصلاح شده را ارائه داده اند. مطابق این نظر قضایای پایه به تعداد محدودی که در نظر مبناگروان سنتی است، محدود نمی شود. بلکه قضایای بیشتری را شامل می شود که از جمله آن ها اعتقاد به وجود خداوند است. مطابق این نظر، ضرورتی ندارد که فیلسوفان برای اثبات وجود خداوند، دلیل بیاورند؛ بلکه وجود خدا خود قضیه ای پایه و بی نیاز از استدلال است. پلانتینگا برای اثبات مدعای خود، با سه دلیل مدعای مبناگروان سنتی را رد می کند. اما در این مقاله اثبات شده که دلائل سه گانه وی درست به نظر نمی آید. سپس پنج دلیل در نقد دیدگاه پلانتینگا آورده شده است؛ دلائلی که خود پلانتینگا به برخی از آن ها پاسخ داده است، اما به نظر می رسد که هیچ یک از پاسخ های وی قانع کننده نباشد.
https://hikmat.isramags.ir/article_9865_2e583f5e9c9163e2110b182d118421fa.pdf
2014-06-22
79
100
پلانتینگا
مبناگروی حداکثری
معرفت شناسی اصلاح شده
ایمان گروی
سید جابر
موسوی راد
mousavirad313@gmail.com
1
دکتری تخصصی فلسفه دین دانشگاه تهران(پردیس فارابی)
LEAD_AUTHOR
هادی
یساقی
yasaqi@chmail.com
2
دانش آموخته خارج حوزه علمیه قم و کارشناسی ارشد فلسفه دین دانشگاه باقرالعلوم(ع)
LEAD_AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تحلیل متناقض نمایِ " ثبوت عقول مجرده درصقع ربوبی در عین اثبات ماهیت برای عقول"، از منظر صدرالمتالهین
بنابر قاعدۀ ترکّب هر ممکنی از وجود و ماهیت، ماهیت به معنای منطقی خود یا همان "حدّ الشیء"، برای تمامی ماسوی الله که ممکن هستند ثابت است. همچنین برهان های اثبات توحید واجب الوجود نیز، غیر از واجب الوجود واحد را متّصف به امکان ذاتی می نمایند. با این حال و طبق تصریحات صدرالمتالهین، جایگاه عقول مجرّده در صقع ربوبی بوده که طبق اذعان ایشان، مقام «أمر» و خلوّ از امکانات ماهوی است. مسالۀ اصلی این پژوهش، تبیین دقیق این تناقض ظاهری بوده که بر اساس شیوۀ تحلیلی – توصیفی و در ضمن اشاره به کلماتی از صدرالمتالهین در اثبات و نفی ماهیت از مفارقات نوریه صورت می پذیرد. پس از تبیین تناقض ظاهری، سعی بر بیان رهیافتی برای جمع بین اثبات و نفی ماهیت از عقول مجرده می شود که همانا پیشنهاد معنایی متفاوت از ماهیت منطقی بوده که أعمّ از آن نیز می باشد. معنا مذکور "مطلق تعیّن وجودی" است که با استفاده از آن، مواضع اثبات و نفی ماهیت از عقول توجیه و تبیین می گردد.
https://hikmat.isramags.ir/article_9862_25c8c86086d3f1f953e1234f4a414065.pdf
2014-06-22
101
118
صقع ربوبی
عقول مجرده
ماهیت
صدرالمتالهین
محمد حسین
وفائیان
mh_vafaiyan@yahoo.com
1
دانشجوی دکتری دانشگاه تهران، رشته فلسفه و کلام اسلامی
LEAD_AUTHOR
قاسمعلی
کوچنانی
kochnani@ut.ac.ir
2
دانشیار گروه فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه تهران
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
ملاصدرا و معناشناسی
صدرا یکبار اشاره میکند که آنچه عارفان بدان اسم میگویند، نزد فیلسوفان به نام "مشتق" شناخته میشود. اما در مواضع دیگری، خود از واژهی اسم استفاده میکند و حتی تقسیمبندی ظریفی میان اسم، صفت و ذات را معرفی مینماید. در باب معنای اسم، او در موضعی بهصراحت اعلام میکند که اسمها به ازای معانی کلی عقلی هستند و نه به ازای هویات عینی، و حتی برای نامها در عالم اسماء، به موازات اشیاء، قائل به جنس و فصل میگردد. اما در موضع دیگری بیان میکند که اینطور نیست که تنها ماهیتهای کلی دارای نام باشند، بلکه اشخاص و معقولات ثانی هم میتوانند موضوعله نام باشند. گویی برداشت صدرا از معنا گاهی بسیار تنگ و گاهی وسیعتر بوده است. این وسعت نظر هنگامی که او دربارهی نامهای بی مسما و مسماهای بدون نام سخن میگوید بیشتر به چشم میآید و در هنگام بحث از امکان و چگونگی نامیدن خداوند به اوج میرسد. در اسفار، نام خداوند را نامی برای همهی اشیاء و مسمای نام خداوند را مسمایی برای همهی نامها می شمرد. چنین قبض و بسطی در اشارههای صدرا به معنا، است که تلاش نویسندگانی چون سجاد رضوی را در تطبیق نظر صدرا بر [گوشههایی از] نظریات معناشناسی معاصر نامطلوب میسازد. در واقع نظر به بنیادهای بهکلی دیگرگون فلسفهی اصالت وجود، ظهور هرگونه شباهت ظاهری میان معناشناسی معاصر و معناشناسی صدرایی را باید به دیدهی تردید نگریست.
https://hikmat.isramags.ir/article_10171_0e047d47b402b7d4f8ef22bf69f4fb61.pdf
2014-06-22
119
142
ملاصدرا
معناشناسی
اسم
صفت
دلالت
ارجاع
حسن
همتائی
hhamtaii@gmail.com
1
دانشجوی کارشناسی ارشد فلسفه منطق دانشگاه علامه طباطبائی
LEAD_AUTHOR
علی اکبر
احمدی افرمجانی
2
استادیار دانشگاه علامه طباطبایی ره
AUTHOR